DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Strict//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-strict.dtd">


شهرشیشه ایی

عاشقانه ها را پایانی نیست, برای تو و برای من,اما

 

اینبار این قلم من, خود مینویسد بدون هیچ فکری

نمیدانم به کدامین غم خود بنویسم, اما این قلم

میخواهد غم تو را بر این کاغذ مچاله ی زندگیم باز گو کند

آری غم تو, غمی که خیلی زود, دیر بودن را برایم معنا کرد

نمیدانم...!

خداوندا نمیدانم, مگر تو...! نمیگفتی عشق زمانی به قلب وارد شود

برکت و زیبایی را به انسان هدیه میکند!!

پس چه شد...!

کو ...!چرا نمیبینمش! چرا حسش نمیکنم!

از اولین ثانیه های عاشقی ام,غم دلم را پر کرد

خدایا مگر غم کم داشتم که این درد سوزناک عشق را به من دادی!

با این وضع چه کار میتوانم بکنم!!نه امیدی به خود دارم, نه به یار و نه حتی به تو!!!

این بار پوچ بودن را میفهمم!!!

پوچ بودن را با تک تک سلولهایم حس میکنم!

خدایا !تو خود تنها ماندی,چون از درد عشق اگاهی داشتی

اما به دروغ گفتی که عشق پر از زیبایست و برکت!!!

چرا...!؟ نمیدانم!!

پس حال خودت این حرفم را گوش کن:

مردن یا ماندنم چی فرقی دارد!؟

هم اینجا را باخته ام هم انجا را!

اما یا خودت مرا راحت کن! یا فکرهایی بر این زنگی بن بست گونه ام دارم

دیگر برای شکر کردن نعمتهایت حرفی ندارم!!

کم از تو که نکشیدم!!!

خدایا همه چیز را خراب کردی!

خراب!!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 10 / 8 / 1391برچسب:,| ساعت 9:36 بعد از ظهر| توسط نـــسرین| |


قالب رایگان وبلاگ کد آهنگ